کد مطلب:32817
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:24
« بداء » در لغت به معناي بروز و ظهور است ، ولي « نسخ » به معناي تغيير و از ميان برداشتن و برطرف كردن است و به معناي نقل و اثبات نيز آمده است؟
بداء در انسان به اين معناست كه راي و نظرش را آشكار كند پس از آن كه راي بر او پنهان و مخفي بوده است ، و بر اين اساس اگر قصد بر عملي داشته به توسط ظهور آن راي و فكر جديد را تصميم بر عمل بر مي گردد و قيام به آن نمي كند .
تبدل راي بدان جهت است كه به مصالح و مفاسد آگاه نبود و سپس با تأمل و مشورت و يا تعقل به مصلحت يا مفسد فعل آگاه گشت . و اين آگاهي جديد سبب مي شود كه فعلي را كه قصد ترك آن را داشت به جهت وجود مصلحت انجام دهد و يا آنچه را تصميم بر انجامش گرفته بود به جهت وجود مفسده ترك كند بداء به اين معنا به ذات مقدس خداوند متعال راه ندارد زيرا لازمه اش جهل است ، و علم خداوند مطلق بوده و جهل به آن راه ندارد . به بيان قرآن مجيد كه فرمود « لايعزب عنه مثقال ذره والله بكل شي عليم ؛ خداوند به هر چيزي آگاه و داناست » .
{P - سوره بقره آيه ، 282 . P}
به همين جهت در لوح محفوظ نگاشته شده و قضا و قدر حتمي خداوند به آن تعلق گرفته ، اموري ثابت بوده و هرگز در آن بداء حاصل نمي شود . زيرا مطابق با علم خداوند است كه محيط بر همه چيز مي باشد .
اما آنچه در كتاب « محو و اثبات » نگاشته شده ، و همچنين در موردي كه قضاء و قدر حتمي نباشند ، بداء كه حاصل مي شود به اين معنا كه خداوند وقوع عمل و يا حادثه اي را مشروط به عوامل و شروطي قرار داده است و آن را از ابتداء محدود به زمان خاص و وقوع به شرط خاص كرده است . به نحوي كه آنگاه كه زمان آن پايان يافت ، مشيت الهي برخلاف آن تعلق مي گيرد مثل اين كه از ابتداء مقدر شده گياه رشد كند مشروط به اين كه آفت پيدا نكند و يا گوسفندي آن را نخورد . حال اگر گوسفند آن را خورده مشيت الهي بر عدم رشد تعلق مي گيرد . با اين كه تا زمان خاصي كه آفتي نبود و گوسفندي با آن برخورد نكرده بود ، رشد مي كرد يا اين كه خداوند از ابتداء مقدر فرموده بود مرگ شخصي را اگر صدقه ندهد . مانند آن يهودي كه پيامبر ( ص ) به اصحابشان فرمودند : او را مار مي گزد و مي ميرد ولي آن يهودي وقتي از صحرا برگشت و پشته هيمه اش به همراه داشت ، اصحاب متوجّه شدند كه مار او را نگزيده و نمرده است . پيامبر ( ص ) به يهودي امر كرد كه پشته هيمه اش را باز كند وقتي باز كرد ماري بزرگ در ميان هيزمها بود . رسول خدا ( ص ) از آن يهودي پرسيد امروز چه عمل انجام دادي؟ گفت دو قرص نان داشتم كه يكي را خوردم و آن ديگري را به مسكيني صدقه دادم . حضرت رسول ( ص ) فرمودند : خداوند به واسطه اين صدقه بلاء را از او دفع كرد .
اما نسخ به اين معناست كه مطلبي كه در شريعت و دين تا زمان معين ثابت بود با سرآمدن آن زمان رفع شود مانند حكمي كه در شريعت به خاطر وجود مصلحتي جعل شده و اين مصلحت محدود به زمان خاصي است ، نظير مساله قبله كه ابتداء به طرف بيت المقدس بود و سپس به جانب كعبه تغيير يافت كه قرآن راجع به آن مي فرمايد : « و ما جعلنا القله التي كنت عليها الا لنعلم من يتبع الرسول ممن يتقلب علي عقبيه ؛ اي پيامبر ما ، ما قبله اي كه بر آن بودي تغيير نداديم مگر بر اين كه بيازمائيم و جدا سازيم گروهي را كه از پيغمبر خدا پيروي كنند از آنانكه به مخالفت او برخيزند . . . » .
{P - سوره بقره ، آيه ، 143 . P}
اين گونه نسخ هيچ اشكالي را در علم خداوند متعال ايجاد نمي كند و خلاف حكمت نيست و غير بدائي است كه مورد خداوند متعال محل است . زيرا حكمي كه از جانب خداوند جعل شده ثبوتش تا زمان خاصي بوده كه بر خداوند معلوم بوده و بر غير خدا نامعلوم بوده است ، و پس از به پايان رسيدن آن زمان خاص حكم رفع مي شود .
به هر حال احكام تابع مصالح . مفاسدي است كه در متعلقات آنهاست . مصالح و مفاسد در يك متعلق و عمل گاهي دائمي و گاهي موقت و محدود به زمان خاص است . و اين را خدا مي داند .
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.